به گزارش مجله خبری نگار، حدود ساعت ۱۳ بعد از افتتاحیه بخش بینالملل، سری به مهمان ویژه یعنی یمن زدم. غرفه یمن شکلی، چون قلعه دارد، اما وقتی وارد قلعه میشوید، قلابی وجود ندارد که شما را حتی برای چند دقیقه پاگیر کند. اتاقکی وسط قلعه پیشبینی شده که برای مهمانان است و دور تا دور هم روی دیوارهها فقط کتاب چیده شده که بعضاً تکراری هم هستند. حتی در بینشان اصول کافی هم دیده میشود!
در گوشهای چای و قهوه سرو میکنند و پشت میز چای و قهوه، مردی سبزهرو با لبخندی که دندانهای سفیدش را به رخ میکشد، چای نپتونی با شکلات میدهد و درباره طعم قهوه با زن و مردی فارسی صحبت میکند.
بعد از غرفه یمن به نمازخانه روبهروی شبستان میروم. انتظار دارم مثل سالهای گذشته، تهویه هوایش مشکل داشته باشد، اما برخلاف تصور، حتی از داخل خود شبستان هم بهتر است و هوای خنکی جریان دارد. نه موقع نماز که تا عصرگاه و زمانی که آفتاب، حسابی گل میاندازد و مردم و غرفهداران، دنبال جایی برای استراحت میگردند.
بعد از نمازخانه از دری که ورودی آینهای دارد و به راهروی مرکزی شبستان میخورد، باز راهم را پیش میگیرم تا انتها که ناشرانی، چون چشمه و جمکران هستند. غرفه انتشارات وزارت امور خارجه به چشمم میخورد که تابلوی ورودیشان را با قدیمیترین فونت نوشتهاند؛ فونتی که شاید برای دهههای پیش است و عباس حسیننژاد، شاعر و نویسنده کتاب «مناجات» هم در استوری به این کهنگی گیر داده است.
اما غرفه نهاد کتابخانههای عمومی که سال گذشته در نبش راهروی شماره ۳ بود و کارهای ترویجی بسیاری را اعم از شب شعر، مسابقات و ... برای مخاطبان درنظر گرفته بود و تمام صندلیهای چیده شدهاش هم پر میشد به ابتدای راهروی ۱۴ رفته است؛ مکانی که برای فعالیت نهاد کتابخانهها پرت است. با این حال ۲ برنامه جالب دارند؛ معرفی کتاب توسط مخاطب و «بگو بخونم».
با گشتی که تقریبا نزدیک به یک ساعت طول کشید باز هم برخی از غرفهها مثل نشر شاهد، نشر خط مقدم و ... درگیر و دار دکور و کارهای ابتدایی هستند و ساعت ۱۵ خبری مبتنی بر نبود ناشران افغانستان میشنوم؛ خبری که میگوید، طالبان از حضور ناشران افغانی در این دوره جلوگیری کردهاند. وقتی برای پیگیری و پاسخ رسمی با اسماعیل جانعلیپور، مسئول کمیته ناشران بینالملل تماس میگیرم، جوابی نمیدهد، اما انگار، خبر درست است؛ کشوری که روزگاری مهمان ویژه نمایشگاه بود در این دوره شرکت نکرده است.
صدای اذان بلند میشود و در نمازخانه، نماز جماعت برپاست، اما امروز هم با توجه به اینکه پنج شنبه است، جمعیت قابل توجهی به نماز نیامدهاند. چون برای نمازخانهای که هم خنک و بزرگ است و هم هر روز نماز جماعت دارد، هیچ تبلیغی نمیشود و حتی بلندگوهای نمایشگاه اعلام نمیکنند که چنین جای خوب و وسیعی برای نماز هست.
نماز را که میخوانم باز به شبستان برمیگردم و میبینم دست مخاطبان خالیتر از سالهای گذشته است. هرچند باید تا آخرین روز منتظر بمانیم تا ارقام دقیق خرید اعلام شود. خدا را چه دیدید؟ شاید مردم دارند از نمایشگاه مجازی کتاب میخرند و ما نمیدانیم!